61 مدخل
secede
abstract
maximum, limit
منتهی شدن، هدایت، نفوذ، راهنمایی، برجسته، عمده، پیشتاز، مقدم، پیشین
مفرط، منتها درجه، منتهی، بی نهایت، دورترین نقطه، حد اکثر
غربی ترین، واقع در منتهی الیه غرب
بیشترین، منتهای کوشش، حد اعلی، دورترین، حد اکثر
بستن، منتهی به نوک تیز، نوک دار، شاخدار