55 مدخل
reactionary, Tory
consequent, resultant, secondary
follow
eventuate, result, spell
issue
واکنش، مرتجع
ارتجاعی، مرتجع، ادم مرتجع، استبدادی، واکشنی
نتیجه گیری، در امدن، منتج شدن، نتیجه دادن