37 مدخل
chockablock, full , replete, rife
jampacked
awash
fraught, pregnant
appal
مملو، پر، دارا، بار شده
مملو از عطش
لندن، مملو، پر، سنگین، سنگین بار، بارگیری شده
نفاق، مملو، شایع، پر، متداول، زیاد، عادی، معمولی، عمومی
لود شده، مملو، پر، پربار، بار شده، مست، دارای پول زیاد، پولدار