182 مدخل
armed
armament
arm
arm, militarize
constructive, peacemaker
legpiece
لگد زدن
ورود به سیستم
لگد زدن، مزاح
پاك كردن
مصلحت، مناسب، مقتضی، تهورامیز
مصلحت
ملحق شدن
ملحق شد، تابع وصول کردن، بترتیب خرید وارد دفتر و ثبت کردن