مضیقهدیکشنری فارسی به انگلیسیdistress, extremity, hardship, pinch, shortage, squeeze, strait, straitjacket
meetingدیکشنری انگلیسی به فارسیملاقات، جلسه، نشست، مجمع، برخورد، جماعت، اجتماع، تلاقی، انجمن، میتینگ، جماعت همراهان، اجماع، هم ایش، متلاقی