entitleدیکشنری انگلیسی به فارسیحق داشتن، حق دادن مستحق دانستن، لقب دادن، ملقب ساختن، نام نهادن، نامیدن
entitlesدیکشنری انگلیسی به فارسیحق امتیاز، حق دادن مستحق دانستن، لقب دادن، ملقب ساختن، نام نهادن، نامیدن
entitlingدیکشنری انگلیسی به فارسیدادن حق، حق دادن مستحق دانستن، لقب دادن، ملقب ساختن، نام نهادن، نامیدن
callsدیکشنری انگلیسی به فارسیتماس می گیرد، صدا، دعوت، ندا، احضار، بانگ، فریاد، نامبری، طلب، صدا زدن، نامیدن، فرا خواندن، احضار کردن، ملقب کردن، خواستن، خواندن