معنی مقوي | واژه یاب

همه دیکشنری مترادف طیفی آزاد

+

ترجمه مقاله

جست‌وجوی هم‌آوا

مقوی

دیکشنری فارسی به انگلیسی

bracing, nutrient, strengthener, tonic

جست‌وجوی مشابه

مقوا

دیکشنری فارسی به انگلیسی

board, cardboard, pasteboard

مقوای کبریت

دیکشنری فارسی به انگلیسی

matchstick

مقولات وضعی (منطق)

دیکشنری فارسی به انگلیسی

modality

مقوله

دیکشنری فارسی به انگلیسی

compartment, entry, topic

مقوله دستوری (دستور زبان)

دیکشنری فارسی به انگلیسی

part of speech

جست‌وجوی متن

paperboard

دیکشنری انگلیسی به فارسی

مقوا، کاغذ مقوایی

pasteboard

دیکشنری انگلیسی به فارسی

مقوا، کارت ویزیت، کاغذ مقوایی، ورقبازی، قلابی

restorative

دیکشنری انگلیسی به فارسی

مقوی، اعاده کننده، تجدید یا مسترد کننده

moireed

دیکشنری انگلیسی به فارسی

مروئید

minguetite

دیکشنری انگلیسی به فارسی

منوئیتی