مقداردیکشنری فارسی به انگلیسیamount, deal, degree, dimension, extent, quantity, matter, measure, number, quantum, rate, rating, supply, volume, worth
someدیکشنری انگلیسی به فارسیمقداری، تعدادی، چندین، اندکی، قدری، چندتا، چندی، تقریبا، تاحدی، کم و بیش، برخی، برخی از، بعضی، بعض، کسی، شخص یا چیز معینی، کمی از