22 مدخل
economical, economizer, frugal, sparing, thrifty
thriftily
circumstantial
root
consist
صرفه جویی، صرفه جو، مقتصد
امن ترین، صرفه جو، مقتصد
صرفه جویی، با صرفه، صرفه جو، مقتصد، میانه رو، اندک
مبتنی بر داده ها