53 مدخل
attentive, centered, conscious, intent
descry
switch
flag
dig, discover, fall, observe, remark, see, shift, spy, strike
همایش ها، گفتگو، مشاوره، مذاکره، کنگاش، همرایزنی، محاوره، مفاوضه
متوجه شدم
متوجه شدم، ملاحظه کردن، ملتفت شدن، شناختن، دیدن