196 مدخل
bankrupt, bust , busted, impecunious, insolvent
destitute
skint, stony broke
strapped
pauperize
فلسفه
فلسفه کردن، فیلسوفانه دلیل اوردن، فلسفی کردن
فلسفه می کند، فیلسوفانه دلیل اوردن، فلسفی کردن
فلسفی