176 مدخل
active
up
business, busyness, commitment
a-, at, busy, engaged
live
لایه ای
لاین
طرح بندی، طرح، ترتیب، بساط، اسباب
اخراج، فصل کم کاری
در خط قرار بگیرد
مشغول، مشغول کردن
مشغول خوردن
مشغول
مشغول، دوباره به نواز دعوت کردن
مشغول خوردن، محبوس کردن، در قید گذاشتن