معنی مفتعل | واژه یاب

همه دیکشنری مترادف طیفی آزاد

+

ترجمه مقاله

جست‌وجوی مشابه

متعلق (حقوق)

دیکشنری فارسی به انگلیسی

appurtenance

متعلق بودن

دیکشنری فارسی به انگلیسی

pertain

متعلق بودن به

دیکشنری فارسی به انگلیسی

appertain, belong

متعلق به

دیکشنری فارسی به انگلیسی

an _, ic _

متعلق به نسل بعد از جنگ جهانی دوم

دیکشنری فارسی به انگلیسی

baby boomer

جست‌وجوی متن

respecify

دیکشنری انگلیسی به فارسی

متعلق به

muffishness

دیکشنری انگلیسی به فارسی

مفتول

ignited

دیکشنری انگلیسی به فارسی

مشتعل، مشتعل شدن، روشن کردن، گیراندن، اتش زدن، اتش گرفتن

possessory

دیکشنری انگلیسی به فارسی

متعلق به

belonger

دیکشنری انگلیسی به فارسی

متعلق به