671 مدخل
accessory, decided, definite, determinate, determinative, set, stated
well-defined
determination
allocate, allot, appoint, define, determine, set, state
pinpoint
لود
خندیدن
لودا
موفق باشید
لویک
المپین، آسمانی، وابسته بکوه المپ، وابسته بخدایان کوه المپ، بهشتی
چند قطره ای، بسیار معنی، دارای تعدد معانی، کثیر المعنی
paravane، اژدر مخرب دریایی، الت مین جمع کن کشتی
paravanes، اژدر مخرب دریایی، الت مین جمع کن کشتی
آلودگی، ادم بی معنی، ادم ولخرج، متلف