معنیدیکشنری فارسی به انگلیسیdefinition, effect, implication, import, intent, meaning, purport, sense, significance, signification
blatantدیکشنری انگلیسی به فارسیانعطاف پذیر، رسوا، خشن، پر سر و صدا، خود نما، شلوغ کننده، بی معنی و بی ملاحظه