quantifyingدیکشنری انگلیسی به فارسیکوانتیزه کردن، کمیت را تعیین کردن، چندی بیان کردن، کیفیت چیزی را معلوم کردن
determiningدیکشنری انگلیسی به فارسیتعیین کردن، مشخص کردن، معین کردن، تصمیم گرفتن، معلوم کردن، حکم دادن، محدود کردن
definingدیکشنری انگلیسی به فارسیتعریف کردن، مشخص کردن، معین کردن، تعیین کردن، معنی کردن، معلوم کردن، متصف کردن، محدود کردن
specifyingدیکشنری انگلیسی به فارسیمشخص کردن، تعیین کردن، معین کردن، تیین کردن، معلوم کردن، ذکر کردن، مخصوصا نام بردن، تصریح کردن، جنبه خاصی قائل شدن برای