shortدیکشنری انگلیسی به فارسیکوتاه، خلاصه، اتصالی پیدا کردن، مختصر، کمتر، کوچک، قاصر، موجز، کسردار، غیر کافی، بی مقدمه
phraseدیکشنری انگلیسی به فارسیعبارت، اصطلاح، تعبیر، کلمه بندی، سخن موجز، پند وامثالبعبارت دراوردن، تعبیر دراوردن، تعبیر کردن، کلمه بندی کردن