معنی معتر | واژه یاب

همه دیکشنری مترادف طیفی آزاد

+

جست‌وجوی هم‌آوا

معطر

دیکشنری فارسی به انگلیسی

aromatic, fragrant, redolent, scented

جست‌وجوی مشابه

معترض

دیکشنری فارسی به انگلیسی

objector, protester, protestor, remonstrant

معترضه

دیکشنری فارسی به انگلیسی

parenthetical

معترف

دیکشنری فارسی به انگلیسی

confessor, professed, self-confessed

معترف بودن

دیکشنری فارسی به انگلیسی

admit, confess

معترف شدن

دیکشنری فارسی به انگلیسی

yield

جست‌وجوی متن

protestors

دیکشنری انگلیسی به فارسی

معترضان

proleaguer

دیکشنری انگلیسی به فارسی

معترض

protestingly

دیکشنری انگلیسی به فارسی

معترضانه

demarches

دیکشنری انگلیسی به فارسی

معترضان، رفتار، روش

protester

دیکشنری انگلیسی به فارسی

معترض