315 مدخل
foreordain
foreordination, grace, providence
dispensation
providential
Dead Sea
design, volition
بانوی دمپایی
بانوی روز، عید مخصوص مریم باکره
خانم در انتظار، مستخدمه مخصوص ملکه، ندیمه ملکه
پسر، پسر بچه، جوانک، غلام
قاتل بانوی
آلمریت
مشت، گوشت کوب، کوبنده، الت قطع کردن یا خرد کردن
هیبرنیتیسم، ملیت ایرلندی، ضرب المثل یا گفتار ایرلندی
ولایت، اراده، خواست، از روی اراده، مشیت
مجوزها، اراده، خواست، از روی اراده، مشیت