squashدیکشنری انگلیسی به فارسیاسکواش، کدو، کدو مسما، کدوی رشتی، شربت نارنج، افشره نارنج، کوبیدن و نرم کردن، خمیر شدن، له کردن، خفه کردن
squashesدیکشنری انگلیسی به فارسیاسکواش، کدو، کدو مسما، کدوی رشتی، شربت نارنج، افشره نارنج، کوبیدن و نرم کردن، خمیر شدن، له کردن، خفه کردن