11 مدخل
baron
magnate
متنفذ
خفه شدن، خفه کردن، مختنق کردن، گلوی کسی را فشردن، طناب انداختن
سرگردان، نجیب زاده، ادم متنفذ
بدبختی، خفه کردن، مختنق کردن