48 مدخل
adorn, beautify, drape, embellish, figure, garnish, grace, invest
sculpture
appoint
trimness
plumy
clad
برجسته کردن، مزین کردن، اندودن، پرجلوه ساختن، بر جسته کردن
تزیین کردن، با پارچه مزین کردن، فروهشتن، با پارچه پوشانیدن
مبله کردن، مجهز کردن، دارای اثاثه کردن، تهیه کردن، مزین کردن
سرگردان، با پولک مزین کردن
چاشنی، مزین کردن، اندودن، پرجلوه ساختن، بر جسته کردن