معنی مرهم | واژه یاب

همه دیکشنری مترادف طیفی آزاد

+

جست‌وجوی دقیق

مرهم

دیکشنری فارسی به انگلیسی

balm, embrocation, ointment, unction, unguent

جست‌وجوی مشابه

مرهم (داروسازی)

دیکشنری فارسی به انگلیسی

salve

مرهم بافت های مخاطی

دیکشنری فارسی به انگلیسی

demulcent

مرهم چسباندن

دیکشنری فارسی به انگلیسی

poultice

مرهم رقیق (داروسازی)

دیکشنری فارسی به انگلیسی

liniment

مرهم زخم

دیکشنری فارسی به انگلیسی

dressing

جست‌وجوی مشابه غلط تایپی

leila

دیکشنری انگلیسی به فارسی

لیلا

Ulfila

دیکشنری انگلیسی به فارسی

اولفیلا

Bishop Ulfila

دیکشنری انگلیسی به فارسی

اسقف اولفیلا

Bishop Ulfilas

دیکشنری انگلیسی به فارسی

اسقف اولفیلاس

جست‌وجوی متن

smudder

دیکشنری انگلیسی به فارسی

مرهم

lipsalve

دیکشنری انگلیسی به فارسی

مرهم لب، پماد/کرم لب

gallipots

دیکشنری انگلیسی به فارسی

گالیم، پیاله کوچک مخصوص مرهم و دارو

ointments

دیکشنری انگلیسی به فارسی

پماد، مرهم، روغن

ointment

دیکشنری انگلیسی به فارسی

پماد، مرهم، روغن