معنی مرسم | واژه یاب

همه دیکشنری مترادف طیفی آزاد

جست‌وجوی مشابه

مجسم

دیکشنری فارسی به انگلیسی

external, graphic

مجسم سازی

دیکشنری فارسی به انگلیسی

embodiment

مجسم کردن

دیکشنری فارسی به انگلیسی

capture, dramatize, embody, incarnate, visualize

مجسم کردن (شعر - نمایش)

دیکشنری فارسی به انگلیسی

represent

مجسم کردن (مجازی)

دیکشنری فارسی به انگلیسی

picture

جست‌وجوی مشابه غلط تایپی

Leslie Richard Groves

دیکشنری انگلیسی به فارسی

لسلی ریچارد گروس

lesleya

دیکشنری انگلیسی به فارسی

لسلیا

Leslie Townes Hope

دیکشنری انگلیسی به فارسی

لسلی تاونس امیدوارم

Leslie Howard Stainer

دیکشنری انگلیسی به فارسی

لسلی هوارد استینر

leslie

دیکشنری انگلیسی به فارسی

لسلی

جست‌وجوی متن

sculptresses

دیکشنری انگلیسی به فارسی

مجسمه سازان، مجسمه ساز، حجار، پیکر تراش، تندیس گر

wedding party

دیکشنری انگلیسی به فارسی

مراسم عروسی

ritual

دیکشنری انگلیسی به فارسی

مراسم، تشریفات، تشریفات مذهبی، ایین پرستش

reincarnationist

دیکشنری انگلیسی به فارسی

مجسمه سازی مجدد

sculpted

دیکشنری انگلیسی به فارسی

مجسمه سازی، حجاری کردن