معنی مرزدار | واژه یاب

همه دیکشنری مترادف طیفی آزاد

+

جست‌وجوی مشابه

مرزدار کردن

دیکشنری فارسی به انگلیسی

bound, delimit, edge

ناحیه مرزدار

دیکشنری فارسی به انگلیسی

bounds

مردار

دیکشنری فارسی به انگلیسی

carcass, carrion, corpse, necro-

مردار سنگش

دیکشنری فارسی به انگلیسی

dead weight

مرودار

دیکشنری فارسی به انگلیسی

flinty

جست‌وجوی متن

mellisonant

دیکشنری انگلیسی به فارسی

مرغدار

poultrylike

دیکشنری انگلیسی به فارسی

مرغداری

poultrydom

دیکشنری انگلیسی به فارسی

مرغداری

chickenhood

دیکشنری انگلیسی به فارسی

مرغداری

reptiliary

دیکشنری انگلیسی به فارسی

مرغداری