skatesدیکشنری انگلیسی به فارسیاسکیت ها، ادم پست، اسب مردنی، لقمه ماهی، ماهی چهار گوش، کفش یخ بازی، کفش چرخدار، اسکیت بازی کردن، سرسره بازی کردن
mortalدیکشنری انگلیسی به فارسیفانی، انسان، مرگبار، مهلک، فناپذیر، کشنده، خاکی، مردنی، مخرب، از بین رونده، مرگ اور