مشخص کردندیکشنری فارسی به انگلیسیdecide, define, designate, determine, distinguish, line, mark , specify, stamp
dismissingدیکشنری انگلیسی به فارسیاخراج، منفصل کردن، مرخص کردن، معزول کردن، روانه کردن، معاف کردن، خارج کردن، عزل کردن
dismissesدیکشنری انگلیسی به فارسیرد می شود، منفصل کردن، مرخص کردن، معزول کردن، روانه کردن، معاف کردن، خارج کردن، عزل کردن