99 مدخل
apostate, heretic, lapsed
apostatize
abjure
heretical
subject
antecedent
مرتد
مخالف، مرتد، نا موافق
معافیت، مرتد، خاين، از دین برگشته
ترومبوسیته، مرتد شدن، از مسلک خود دست کشیدن
مجروح شدن، مرتد، خائن، عیسوی مسلمان شده، از دین برگشته، برگشته