مرمتدیکشنری فارسی به انگلیسیface lifting, mend, mending, overhaul, refurbishment, rehabilitation, repair, reparation, restoration
reproachدیکشنری انگلیسی به فارسیسرزنش، ملامت، رسوایی، ننگ، عیب جویی، توبیخ، مذمت، سرکوفت، طعنه، سب، عیب جویی کردن از، سرزنش کردن، طعنه زدن، ملامت کردن، سرکوفت دادن، خوار کردن
scornدیکشنری انگلیسی به فارسینومیدی، تمسخر، تحقیر، مذمت، حقارت، عار، بی اعتنایی، خردانگاری، خوار شمردن، خردانگاشتن، استهزاء کردن، اهانت کردن