مدبردیکشنری فارسی به انگلیسیcircumspect, contriver, diplomatic, judicious, politic, reasonable, thoughtful
مدبرانهدیکشنری فارسی به انگلیسیdiplomatically, expedient, judicial, judicially, judiciously, political, strategic, tactful, tactfully, wise
luffsدیکشنری انگلیسی به فارسیluffs، حرکت کشتی درجهت باد، قسمت جلو باد کشتی، حرکت لنگری جرثقیل، لنگر پیدا کردن، سرکشتی را در جهت بادگردانیدن