171 مدخل
allied, ally, friend, united
unanimous
ally
between, co-, one, together
دره لوئر
لورن
لوئر
علم، افسانه هاو روایات قومی، فرهنگ نژادی، دانش، فاصله بین چشم ومنقار
لوت
یکنفر، متفق القول، هم رای، یکدل و یک زبان
به اتفاق آرا، متفقا، اجماعا
همکاری، متفق کردن
متصل شده، متفق کردن
همکاران، متفق، متفق کردن