معنی مخدوش کردن | واژه یاب

همه دیکشنری مترادف طیفی آزاد

+

جست‌وجوی مشابه

مخدوش و معیوب کردن

دیکشنری فارسی به انگلیسی

deface, falsify, manipulate

مخدوش سازی

دیکشنری فارسی به انگلیسی

defacement, manipulation

مخدوش شدگی نشان

دیکشنری فارسی به انگلیسی

erasure

مخدوش شدگی واژه

دیکشنری فارسی به انگلیسی

erasure

جست‌وجوی مشابه غلط تایپی

Curcuma longa

دیکشنری انگلیسی به فارسی

Curcuma longa

جست‌وجوی متن

subserving

دیکشنری انگلیسی به فارسی

Subserving، زیر زاوری کردن، بدرد خوردن، مخدوم بودن، عبید بودن

subserves

دیکشنری انگلیسی به فارسی

زیرمجموعه، زیر زاوری کردن، بدرد خوردن، مخدوم بودن، عبید بودن

subserve

دیکشنری انگلیسی به فارسی

زیرمجموعه، زیر زاوری کردن، بدرد خوردن، مخدوم بودن، عبید بودن

dispositive

دیکشنری انگلیسی به فارسی

مخدوش کننده