معنی محکوم علیه

همه دیکشنری مترادف طیفی آزاد

جست‌وجوی مشابه

محکوم

دیکشنری فارسی به انگلیسی

convict, criminal

محکوم به باخت (عامیانه)

دیکشنری فارسی به انگلیسی

loser

محکوم به زندان ابد (خودمانی)

دیکشنری فارسی به انگلیسی

lifer

محکوم به شکست کردن

دیکشنری فارسی به انگلیسی

doom

محکوم به نابودی (خودمانی)

دیکشنری فارسی به انگلیسی

dead pigeon, dead duck

جست‌وجوی متن

denouncing

دیکشنری انگلیسی به فارسی

محکوم کردن، متهم کردن، تقبیح کردن، علیه کسی اظهاری کردن

denounce

دیکشنری انگلیسی به فارسی

محکوم کردن، متهم کردن، تقبیح کردن، علیه کسی اظهاری کردن

denounced

دیکشنری انگلیسی به فارسی

محکوم شد، متهم کردن، تقبیح کردن، علیه کسی اظهاری کردن

جست‌وجوی مشابه

محکوم

دیکشنری فارسی به انگلیسی

محکوم به باخت (عامیانه)

دیکشنری فارسی به انگلیسی

محکوم به زندان ابد (خودمانی)

دیکشنری فارسی به انگلیسی

محکوم به شکست کردن

دیکشنری فارسی به انگلیسی

محکوم به نابودی (خودمانی)

دیکشنری فارسی به انگلیسی

جست‌وجوی متن

denouncing

دیکشنری انگلیسی به فارسی

denounce

دیکشنری انگلیسی به فارسی

denounced

دیکشنری انگلیسی به فارسی

condemned

دیکشنری انگلیسی به فارسی

encolumn

دیکشنری انگلیسی به فارسی