معنی مح | واژه یاب

همه دیکشنری مترادف طیفی آزاد

+

جست‌وجوی هم‌آوا

مه

دیکشنری فارسی به انگلیسی

fog, great, May, mist, moon, vapor

جست‌وجوی مشابه

محاجه

دیکشنری فارسی به انگلیسی

altercation, argument, cavil, words, wrangle

محاجه کردن

دیکشنری فارسی به انگلیسی

argue, bicker, cavil, contradict, wrangle

محاجه کردن (عامیانه)

دیکشنری فارسی به انگلیسی

hassle

محاجه کننده

دیکشنری فارسی به انگلیسی

wrangler

محارب

دیکشنری فارسی به انگلیسی

combatant

جست‌وجوی غلط تایپی

LP

دیکشنری انگلیسی به فارسی

LP

جست‌وجوی مشابه غلط تایپی

LPN

دیکشنری انگلیسی به فارسی

LPN

جست‌وجوی متن

high altar

دیکشنری انگلیسی به فارسی

محراب بالا

restrictedness

دیکشنری انگلیسی به فارسی

محدودیت

fadingness

دیکشنری انگلیسی به فارسی

محو شدن

affectively

دیکشنری انگلیسی به فارسی

محبت آمیز

condemned

دیکشنری انگلیسی به فارسی

محکوم