frankedدیکشنری انگلیسی به فارسیرکورد، چپانیدن، اجازه عبور دادن، مجانا فرستادن، معاف کردن، مهر زدن، باطل کردن
franksدیکشنری انگلیسی به فارسیفرانک، سوسیس، چپانیدن، اجازه عبور دادن، مجانا فرستادن، معاف کردن، مهر زدن، باطل کردن
frankدیکشنری انگلیسی به فارسیصریح، سوسیس، چپانیدن، اجازه عبور دادن، مجانا فرستادن، معاف کردن، مهر زدن، باطل کردن، رک، بی پرده، صادق، رک گو، صمیمی
frankingدیکشنری انگلیسی به فارسیفرانکشتاین، چپانیدن، اجازه عبور دادن، مجانا فرستادن، معاف کردن، مهر زدن، باطل کردن