بی مبالاتدیکشنری فارسی به انگلیسیcaddish, inconsiderate, indiscreet, insensate, mindless, negligent, slack, thoughtless, unmindful
exchangesدیکشنری انگلیسی به فارسیمبادلات، تبادل، بورس، مبادله، تعویض، معاوضه، عوض، اسعار، صرافی، تسعیر، ردو بدل کننده، ردوبدل ارز، صرافخانه، جای معاملات ارزی و سهامی، عوض کردن، مبادله کردن، تسع