23 مدخل
unanimous
allied, ally, friend, united
ally
یکنفر، متفق القول، هم رای، یکدل و یک زبان
همکاری، متفق کردن
متصل شده، متفق کردن
همکاران، متفق، متفق کردن
کنفدراسیون، متفق، متفق کردن، هم پیمان، موتلف، متحد