18 مدخل
disquisition, research
competent, proficient, wizard
familiar
competently, proficiently
grand tour
نزاع ها، تفحص، مقاله، تحقیق، جستجو
کاوش، تفحص
متفکر، جنگ نگار، متخصص و متبحر در گلچین قطعات ادبی
مورد آزمایش قرار گرفت، کاوش کردن، تفحص کردن، غور وبررسی کردن
شکار، صید، جستجو، نخجیر، شکار کردن، صید کردن، جستجو کردن در، تفحص کردن