105 مدخل
bear, shoulder, suffer, sustain
incur
devolve
evolve
revolutionize
متحمل شد، وارد امدن، موجب شدن، متحمل شدن بر
درگیر شدن، وارد امدن، موجب شدن، متحمل شدن بر
رنج بردن، کشیدن، متحمل شدن، سوختن، تحمل کردن
خرج کردن، وارد امدن، موجب شدن، متحمل شدن بر
اتفاق می افتد، وارد امدن، موجب شدن، متحمل شدن بر