مبادله کردندیکشنری فارسی به انگلیسیbandy, barter, change, commute, exchange, interchange, reciprocate, trade
exaggeratingدیکشنری انگلیسی به فارسیاغراق آمیز، مبالغه کردن در، گزافه گویی کردن، اغراق امیز کردن، بیش از حد واقع شرح دادن
exaggeratesدیکشنری انگلیسی به فارسیاغراق آمیز است، مبالغه کردن در، گزافه گویی کردن، اغراق امیز کردن، بیش از حد واقع شرح دادن
exaggerateدیکشنری انگلیسی به فارسیاغراق آمیز، مبالغه کردن در، گزافه گویی کردن، اغراق امیز کردن، بیش از حد واقع شرح دادن
sumsدیکشنری انگلیسی به فارسیمبالغ، مجموع، مبلغ، جمع، حاصل جمع، جمله، جمع کردن، حساب کردن، باهم جمع کردن، مختصر وموجزکردن