paragraphsدیکشنری انگلیسی به فارسیپاراگراف ها، بند، پاراگراف، فقره، ماده، سرسطر، پرگرد، بند بند کردن، فاصله گذاری کردن، انشاء کردن
paragraphدیکشنری انگلیسی به فارسیپاراگراف، بند، فقره، ماده، سرسطر، پرگرد، بند بند کردن، فاصله گذاری کردن، انشاء کردن
loomدیکشنری انگلیسی به فارسیپارچه، نساجی، دستگاه بافندگی، کارگاه بافندگی، جلوهگری از دور، جولایی، بزرگ جلوه کردن، ازدور نمودار شدن، پدیدارازخلال ابرها، از خلال ابر یا مه پدیدار شدن
solidدیکشنری انگلیسی به فارسیجامد، ماده جامد، محکم، سخت، خالص، توپر، سفت، مستحکم، قوی، استوار، قابل اطمینان، منجمد، نیرومند، حجمی، سه بعدی، یک پارچه، ز جسم، بسته