61 مدخل
landlord, possessor, proprietor
landlady
lord
seignior
keep, own, possess
تعطیلات، کشتی متروکه، بی سرپرست، متروک، ترک شده بوسیله مالک یا قیم
مالک
مالک است، داشتن، دارا بودن، مال خود داشتن، اقرار کردن
مالک معدن