معنی مادر مادر بزرگ | واژه یاب

همه دیکشنری مترادف طیفی آزاد

+

ترجمه مقاله

جست‌وجوی دقیق

مادر مادر بزرگ

دیکشنری فارسی به انگلیسی

great-grandparent

جست‌وجوی مشابه

مادر بزرگ

دیکشنری فارسی به انگلیسی

grandmother, grandparent

مادر بزرگ (عامیانه)

دیکشنری فارسی به انگلیسی

grandma, grannie, granny

مادر بزرگ (نادر)

دیکشنری فارسی به انگلیسی

grandam

مادر پدر بزرگ

دیکشنری فارسی به انگلیسی

great-grandparent

از مادر یکی ولی از پدر جدا

دیکشنری فارسی به انگلیسی

uterine

جست‌وجوی متن

foremother

دیکشنری انگلیسی به فارسی

مادربزرگ، جده، مادر مادر بزرگ

mothergate

دیکشنری انگلیسی به فارسی

مادر بزرگ

eldmother

دیکشنری انگلیسی به فارسی

مادر بزرگ

maturest

دیکشنری انگلیسی به فارسی

مادر بزرگ، بالغ، کامل، سررسیده شده

grandmama

دیکشنری انگلیسی به فارسی

مادر بزرگ