scallopدیکشنری انگلیسی به فارسیگل سرخ، گوش ماهی، دوختن لبه تزئيني، حلزوونهای دوکپهای، پختن، حلزون گرفتن، دوختن
skatesدیکشنری انگلیسی به فارسیاسکیت ها، ادم پست، اسب مردنی، لقمه ماهی، ماهی چهار گوش، کفش یخ بازی، کفش چرخدار، اسکیت بازی کردن، سرسره بازی کردن