tramplingدیکشنری انگلیسی به فارسیاز بین بردن، پایمال کردن، پامال کردن، فشار دادن، زیر پا لگد ماکل کردن
trampleدیکشنری انگلیسی به فارسیخراب کردن، لگد، پایمال کردن، پامال کردن، فشار دادن، زیر پا لگد ماکل کردن
tramplesدیکشنری انگلیسی به فارسیترشحات، لگد، پایمال کردن، پامال کردن، فشار دادن، زیر پا لگد ماکل کردن