123 مدخل
lick, licking
salt lick
preen
fawn
dally, flirt
coast, scud
لیسیدن
لیسیدن نمک، سنگ نمک
bootlicking، چکمه کسی را لیسیدن، تملق گفتن از
لیسید، لیسیدن، تازیانه زدن، زبان زدن، زبانه کشیدن، مغلوب کردن
bootlick، چاپلوس، چکمه کسی را لیسیدن، تملق گفتن از