141 مدخل
crush, mash, pound, pulverize, squash
steamroller
macerate
smash
batter
جی، سرباز
دستگاه گوارش
سری GI
G.I.، سرباز
له کردن، از جلو کسی درامدن، تمام کردن
رها کردن، نقض کردن، با ضربه زدن، باطل کردن، الغا کردن، له کردن
تمیز کردن، نقض کردن، با ضربه زدن، باطل کردن، الغا کردن، له کردن
خرد کردن، کوبیدن و نرم کردن، خمیر شدن، له کردن، خفه کردن
خجالت کشیدن، له کردن