معنی له لوک | واژه یاب

همه دیکشنری مترادف طیفی آزاد

+

جست‌وجوی مشابه

له

دیکشنری فارسی به انگلیسی

pro

له سازی

دیکشنری فارسی به انگلیسی

battery, pulverization

له شدگی

دیکشنری فارسی به انگلیسی

squash

له شدن

دیکشنری فارسی به انگلیسی

crush, smash, squash

له کردن

دیکشنری فارسی به انگلیسی

crush, mash, pound, pulverize, squash

جست‌وجوی مشابه غلط تایپی

Gi

دیکشنری انگلیسی به فارسی

جی، سرباز

GI tract

دیکشنری انگلیسی به فارسی

دستگاه گوارش

GI series

دیکشنری انگلیسی به فارسی

سری GI

G.I.

دیکشنری انگلیسی به فارسی

G.I.، سرباز

جست‌وجوی متن

harled

دیکشنری انگلیسی به فارسی

له شده

Hakka dialect

دیکشنری انگلیسی به فارسی

له لها

polish off

دیکشنری انگلیسی به فارسی

له کردن، از جلو کسی درامدن، تمام کردن

Mikolaj Kopernik

دیکشنری انگلیسی به فارسی

میکا له کوپرنیک

Allah

دیکشنری انگلیسی به فارسی

الله