152 مدخل
bite, bolus, gulp, morsel
spoon-feed
nibble
fish stick
kilobyte
دختر، دختربچه، زن جوان، دوشیزه، معشوقه، کلفت
دزدان دختر
دختر پیش آهنگ
دختر تعجب آور
دختر جمعه، دستیار زن، معاون زن، زن کار امد و لایق
girland
لقمه
لقمه، مقدار
لقمه، پادو، نوکر، فراش، چاکری کردن، نوکری کردن
لهرمان