83 مدخل
must, probable
مهره زنجبیل
دروغگو
بدون هدیه
هدیه دادن
خندیدن
بولدر، کاسه ساز، نوعی کلاه لبهدار، قدح ساز، دائم الخمر
بولدر ها، کاسه ساز، نوعی کلاه لبهدار، قدح ساز، دائم الخمر
گردو، باید، بایست، میبایستی، لابد شدن
باید، بایست، میبایستی، لابد شدن، فرض
ضروری است، باید، بایست، میبایستی، لابد شدن